سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]

وب نوشته های یک پزشک

عشق من
تمام نا تمام من
خنده هایت مرا به سوی اوج آسمان ها می برد
نوای آرشه تو بر روی ساز سفید ، همچون نور لطیفی بر قلبم است .
قلبت نیز همانند سازت است ، سفید و یک رنگ


عشق لالایی بارون تو شباست

نم نم بارون پشت شیشه هاست 

 لحظه ی شبنم و برگ گل یاس 

 لحظه ی رهایی پرنده هاست

لحظه ی عزیز با تو بودنه

آخرین پناه موندن منه

 تا برنگردی انتظارمعنا ندارد

تقدیم به همه عاشقان دنیا


مهسا محمدی ::: جمعه 87/11/4::: ساعت 11:48 صبح

6 سال عاشق بودم و کسی نفهمید

6 سال به یاد تو بودم و کسی نفهمید

6 سال خواستم تو را از ذهن ببرم نشد

6 سال ....

سلام عشق جاودان من (سعید)




مهسا محمدی ::: جمعه 87/10/20::: ساعت 12:2 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3888
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
>>لینک دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<